کلمات مشابه در زبان انگلیسی
کلمات مشابه زبان انگلیسی به سه دسته تقسیم می شوند.
Homophones: Two (or more) words that sound the same, but have different spellings
دو یا چند کلمه که تلفظ یکسان ولی املای متفاوتی دارند.
Homonyms: Two (or more) words that are spelled the same & sound the same, but have different meanings.
دو یا چند کلمه که املای یکسانی دارند و تلفظ آن ها نیز مشابه است ولی معانی آن ها متفاوت است.
Heterophones: Two (or more) words with the same spelling, but different sounds and different meanings.
دو یا چند کلمه که املای مشابهی دارند اما دارای تلفظ و معانی متفاوتی هستند.
در این مطلب به بررسی کلمات Homophones به همراه مثال برای هر کلمه پرداخته می شود و در مطلب بعدی دو دسته ی دیگر از کلمات مشابه را قرار خواهیم داد.
پیشنهاد زبان برتر: مشاغل پرکاربرد را به زبان انگلیسی می شناسید؟(قسمت اول)
homophones |
|||||
Honey is the product of bees.عسل محصول زنبورهاست. |
Beeزنبور |
I always wanted to be a doctor.من همیشه میخواستم دکتر شوم. |
Beبودن |
||
The walls of his apartment were bareدیوارهای آپارتمانش لخت بودند. |
Bareلخت |
I saw a very big bear in the zoo.یک خرس بسیار بزرگ در باغ وحش دیدم. |
Bearخرس |
||
There’s a swing hanging from the bough of the tree.یک تاب از شاخه ی درخت آویزان است. |
Boughشاخه |
The snow’s weight bowed the tree.وزن برف درخت را خمیده کرد. |
Bowخمیده شدن |
||
I have to buy a new car.من باید یک ماشین جدید بخرم. |
Buyخریدن |
Bye. Have a nice day.خداحافظ. روز خوبی داشته باشی. |
Byeخداحافظ |
I go to work by taxi.من به وسیله ی تاکسی سر کار میروم. |
Byبه وسیله |
The cat showed its claws.گربه پنجه هایش را نشان داد. |
Clawsپنجه، چنگال |
The lawyer explained the clauses in the contract that were unclear to us.وکیل عباراتی که در قرارداد برای ما واضح نبود را توضیح داد. |
Clauseماده، بند |
||
I want to dye my hair black.میخواهم موهایم را مشکی (رنگ) کنم. |
Dyeرنگ کردن |
He died in bed.او بر اثر بیماری فوت کرد. |
Dieمردن |
||
Does your mother give you money for your bus fare?آیا مادرت برای کرایه اتوبوس به تو پول می دهد؟ |
Fareکرایه |
She has long fair hair.او موی بلند و بور دارد. |
Fairبور |
||
He speaks Finnish fluently.او زبان فنلاندی را روان صحبت می کند. |
Finnishزبان فنلاندی |
I just finished my homework.من تازه تکالیفم را تمام کردم. |
Finishتمام شدن، تمام کردن |
||
The police told the burglar not to flee.پلیس به دزد دستور داد که فرار نکند. |
Fleeگریختن، فرار کردن |
Flea is a very small disgusting insect.کک یک حشره بسیار ریز و چندش آور است. |
Fleeکک |
||
Fore the baby’s arrival, their life was so boring.پیش از آمدن بچه زندگی آن ها بسیار کسل کننده بود. |
Foreپیش، جلو |
The have four children.آن ها چهار بچه دارند. |
Fourچهار |
I have a gift for you.من برای تو هدیه ای دارم. |
Forبرای |
His gait is slow and he tires easily.گام های او آهسته است و به راحتی خسته می شود. |
Gaitگام |
The garden’s gate was very big.در باغ بسیار بزرگ بود. |
Gateدر، دروازه |
||
I have great news. We are getting married soon.خبر عالی ای دارم. ما به زودی ازدواج می کنیم. |
Greatعالی |
It’s hard to grate onion without crying.پیاز رنده کردن بدون گریه کار سختی است. |
Grateرنده، رنده کردن |
||
The hare leapt off into the woods.خرگوش صحرایی به سمت جنگل جهید. |
Hareخرگوش صحرایی |
Her hair is long and straight.موهایش بلند و لخت است. |
Hairمو |
||
Everest is a very high mountain.اورست کوه بسیار بلندی است. |
Highبلند |
Say hi to your daddy.به بابات سلام کن. |
Hiسلام |
||
I sleep really early every night.من هر شب خیلی زود می خوابم. |
Nightشب |
I love the stories about old knights.من قصه هایی که درمورد دلاوران قدیمی است را دوست دارم. |
Knightسلحشور، دلاور |
||
I’m not a student.من دانشجو نیستم. |
Notحرف منفی کننده |
Let me knot your tie.بذار کراواتت رو گره بزنم. |
Knotگره، گره زدن |
||
No, you can’t go to the park.نه، نمیتونی بری پارک |
Noخیر، نه |
I know him very well.من او را خیلی خوب میشناسم. |
Knowدانستن، شناختن |
||
Stop mourning please. Accept the fact that he is gone.لطفا دست از سوگواری بردار. این حقیقت که او رفته است را قبول کن. |
Mourningعزاداری |
I get up at 08:00 every morning.من هر روز ساعت ۸ از خواب بیدار میشم. |
Morningصبح |
||
The missing pane has been replaced.شیشه گم شده جایگزین شده است. |
Paneشیشه |
After falling down she felt a hard pain in her leg.پس از افتادن درد سختی در پایش حس کرد. |
Painدرد |
||
I love pear.من عاشق گلابی ام. |
Pearگلابی |
I bought a pair of new shoes.من یک جفت کفش نو خریدم. |
Pairجفت |
||
The plain street helped drivers to drive better.سطح صاف خیابان به رانندگان کمک کرد تا بهتر رانندگی کنند. |
Plainصاف |
I prefer plane than train.من هواپیما را به قطار ترجیح می دهم. |
Planeهواپیما |
||
The king reigned for 30 years.پادشاه برای ۳۰ سال حکومت کرد. |
Reignحکومت |
Rain made the weather so fresh.باران هوا را بسیار تازه کرد. |
Rainباران |
||
She read the magazine and went to bed.او مجله را خواند و به تختخواب رفت. |
(Read ( past tenseخواند |
That is a beautiful red car.آن یک ماشین قرمز زیباست. |
Redقرمز |
||
Please use the reed to drink your coke.لطفا برای نوشیدن نوشابه ات از نی استفاده کن. |
Reedنی |
To increase your knowledge you have to read a lot.برای افزایش دانش باید زیاد مطالعه کنید. |
(Read (present tenseخواندن |
||
You have to watch sunset by the sea.باید غروب آفتاب را کنار دریا ببینی. |
Seaدریا |
Did you see that boy? He is my brother.اون پسره رو دیدی؟ اون داداشمه. |
Seeدیدن |
||
They opened a new site for their carrier.آن ها برای کارشان یک سایت جدید ساختند. |
Siteسایت |
Get out of my sight. I’m mad at you.از تو دیدم برو بیرون. ازت عصبانیم. |
Sightدید، منظر |
||
He was staring at me for a long time.او برای مدتی طولانی به من زل زده بود. |
Stareزل زدن |
There are a lot of stairs in this building.تعدادی زیادی پله در این ساختمان وجود دارد. |
Stairپله |
||
The baby’s tare weight is 10 kilograms.وزن خالص بچه ۱۰ کیلو گرم است. |
Tareوزن خالص |
She shed some tears to get calm.او برای اینکه آرام شود کمی اشک ریخت. |
Tearاشک |
||
They’re very beautiful.آن ها بسیار زیبا هستند. |
They’reآن ها هستند |
Their mom is a nice woman.مادر آن ها زن بسیار خوبی است. |
Theirمال آنها |
||
We used a tow to pull the car.ما برای کشیدن ماشین از طناب استفاده کردیم. |
Towطناب، زنجیر |
I banged my toe to the table.من انگشت پایم را به میز کوبیدم. |
Toeانگشت پا |
||
How much does the sack weight?وزن کیسه چقدر است؟ |
Weightوزن |
Don’t wait for me.منتظر من نمانید. |
Waitصبر کردن ،منتظر ماندن |
||
What’s your waist?دور کمر شما چقدر است؟ |
Waistدور کمر |
Don’t waste more time and start working.وقت بیشتری تلف نکن و شروع به کار کن. |
Wasteتلف کردن |
||
Where are you from?اهل کجایی؟ |
Whereکجا |
She always wears beautiful clothes.او همیشه لباس های زیبایی می پوشد. |
Wearپوشیدن |
||
I don’t know whether she likes me or not.من نمیدانم که آیا او مرا دوست دارد یا نه. |
Whetherآیا |
What’s the weather like today?امروز هوا چطور است؟ |
Weatherآب و هوا |
||
Which color do you like? Red or blue?کدام رنگ را دوست داری؟ قرمز یا آّبی؟ |
Whichکدام |
She is a famous witch.او یک جادوگر معروف است. |
Witchجادوگر |
پیشنهاد زبان برتر: اسامی مشاغل را به انگلیسی می دانید؟(قسمت دوم)
یک دیدگاه
بازتاب ها: لغات متشابه در زبان انگلیسی (قسمت دوم) را آموزش دیده اید؟ - زبان برتر